208 قطعه داستانی در قرآنی مجید آمده است که برخی ادامه برخی دیگر میباشند و بعضی از آنها نیز کامل و مستقل میباشند .
63 سوره از 114 سوره قرآن کریم، حاوی قصه و حکایتی است و این یعنی آن که بیش از نیمی از سورههای قرآن، با هنر قصهپردازی به انتقال پیام خود پرداختهاند .
بیشترین قصههای قرآنی ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره میباشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد .
بیشترین داستانهای قرآنی درباره حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل و فرعونیان است . پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستانهای حضرت ابراهیم (ع) و داستانهای حضرت عیسی (ع) و مادرش حضرت مریم (ع) است .
هیچ یک از داستانهای قرآنی براساس خیالپردازی یا شخصیتهای فرضی نیست و همه قصههای قرآن واقعیت داشتهاند و در واقع، روایتی الهی از یک رویداد حقیقی میباشند .
گروهی از داستانهای قرآن با استفهام تقدیری آغاز میشوند . این نوع استفهام، یکی از صنایع ادبی در فن داستان نویسی است که مخاطب را تشویق میکند تا قصه را پیگیری نماید; (طه/9 و ص/20) . در این روش معمولا داستان با این مقدمه آغاز میشود: «آیا این خبر را شنیدهاید که ...» .
گروهی از داستانهای قرآنی با روش نوین (چکیده نویسی) آغاز میشود; یعنی قبل از شروع متن اصلی داستان، در جملات کوتاهی چکیده و هدف اصلی داستان میآید و سپس از ایجاد آمادگی ذهنی، به اصل مطلب پرداخته میشود . به عنوان نمونه، به آیات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرینش - مراجعه نمایید .
گاهی از همین روش به صورت معکوس استفاده شده است ; یعنی ابتدا داستان اصلی آورده شده، سپس به بیان خلاصه و چکیده آن پرداخته شده است تا در جمع بندی به خواننده کمک نماید; (آل عمران/59) .
شیوه قرآن در بیان قصههای عاشقانه بسیار لطیف و عبرتانگیز است . در قرآن کریم سعی شده است تا با مسائل عشقی به صورت سمبلیک و اشارهوار برخورد شود و از ارائه جزئیات یا به زبان آوردن صریح و زننده، خودداری شود . با خواندن داستان یوسف و زلیخا، این نکته را در خواهید یافت .
یک نکته جالب در داستانهای قرآنی، شکسته شدن حصار زمان است . گاهی حتی یک داستان در دل داستان دیگر آورده میشود; در حالی که در زمانهای مختلف رخ دادهاند . این خصوصیت قرآن، باعث میشود تا انسان با دقت و موشکافی، سعی در چیدن صحیح قطعات مختلف این داستانها نماید و تمرکز بیشتری پیداکند .
نکته زیبای دیگر آن که در قصههای قرآنی، جایگاه خاص زنان و نقش تعیین کننده و محوری آنان در اغلب داستانهای قرآنی است; (تحریم 10 و 11) . زنان در داستانهای قرآنی، به وضوح معرفی میشوند و شخصیتی مستقل دارند .
قرآن در جاهایی که میخواهد الگویی عمومی ارائه کند و یا اندرزی فراگیر در داستانهای خود مطرح کند، از کلمات عامی مانند مردی از خاندان فرعون (مؤمن/28) یا زن لوط و زن نوح (تحریم/10) استفاده میکند